جدول جو
جدول جو

معنی قف سنی - جستجوی لغت در جدول جو

قف سنی
سینی قهوه، سینی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تف سنج
تصویر تف سنج
پیرومتر، دستگاهی برای اندازه گیری درجۀ حرارت شدید، آذرسنج
فرهنگ فارسی عمید
(دَ زَ)
عمل و شغل دف زن. رجوع به دف و دف زن شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین واقع در 16 هزارگزی شمال ذهاب و 3 هزارگزی تپانی. موقع جغرافیایی آن دامنه و گرمسیر و مالاریایی است. سکنۀ آن 80 تن. آب آن از رود خانه دله شیر و محصول آن غلات، دیم، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ سَ)
سنگی که با دست نگاهداشته و بدان چیزها را بروی سنگ صلابه کنند. و سنگی که بدان فندق شکنند. (ناظم الاطباء). کوبه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
قنه است و آن را بارزد نامند، (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(فَ کَ سَ)
در تداول عوام، بی ارج. ناچیز. (یادداشت مؤلف). معمولاً لوازم و اشیاء ازکارافتاده و کهنه را گویند
لغت نامه دهخدا
تصویری از قفسی
تصویر قفسی
پارسی است غغسی بخشی از انار پوست کنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسنی
تصویر قسنی
پارسی تازی گشته کاسنی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاسنی
تصویر قاسنی
بارزد قنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم سنی
تصویر هم سنی
هم سن بودن همسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فکسنی
تصویر فکسنی
((فَ کَ سَ))
کهنه، فرسوده، درب و داغان
فرهنگ فارسی معین
ازکارافتاده، اسقاط، خراب، قراضه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مرتعی در روستایرق چشمهی کتول
فرهنگ گویش مازندرانی
برف و باران، سرمای مداوم زمستان، زمستان هایی که در اثر
فرهنگ گویش مازندرانی
سینی قهوه، سنی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
کفگیر
فرهنگ گویش مازندرانی